
سلام ای عشق پاک آسمانی ... مثل دیوارم سرد مثل غم ویرانم
مثل تنهایی طرد غصه را میدانم
مثل عکسی رنگی قلب من رویاییست
مثل رود آواره بیشه ام تنهاییست
مثل عطری خوشبو میدوم در هر باد
غصه دارم زیرا میروم از هر یاد
مثل رازی بنهان در رگ هر برگم
باز با هر باییز منتظر بر مرگم
شور اما دارم شوق اما باقیست
گرچه برگی زردم گرچه دستم خالیست
خسته ای در راهست مثل من آواره
مثل من او تنها مثل من بیچاره
مثل موجی سرکش از بی طوفانیم
گرچه کوتاهیم و گرچه سر گردانیم
خانه ی ما دریا زنده با لختی دل
سر خوشیمان باران دلخوشیمان ساحل
من درین ویرانه تک درختی تنها
او درین غمخانه شاهدی بی بروا
آشنایم بود و با من از دل میخواند
با غریبی چون من تا کجا خواهد ماند .....؟؟؟
" س.خ غریب "
نظرات شما عزیزان:
